به نام تنها تدبیر کننده عالم»


شانس.!

یکی از خرافات، شانس است که مردم می‌گویند ما شانس نداشتیم یا بد شانس بودیم!

شانس مثل همان حرف دهریون است که می‌گفتند: 

" وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ ۚ وَمَا لَهُمْ بِذَٰلِکَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ" 

"و گفتند: جز همین زندگى دنیایى، زندگى دیگرى نیست، مى‌میریم و زنده مى‌شویم، ما را چیزى جز طبیعت و روزگار نابود نمى‌کند، در حالى که هیچ گونه علمى بر این ادّعا ندارند."/ سوره جاثیه، آیه ۲۴


انسان مادی، تدبیر جهان که از آنِ خداست را به طبیعت و دهر نسبت می‌دهد.

قائل به شانس هم، در عمل چنین است که به حوادثِ اتفاقی و هرج و مرج روزگار قائل می‌شود.

ولی انسانِ عارف به خدای سبحان، می‌داند که حتی اگر برگی از درخت بیفتد با اذن الهی است. 

"وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ"

 " و کلیدهاى غیب تنها نزد اوست جز او [کسى] آن را نمى‏‌داند و آنچه در خشکى و دریاست مى‏‌داند و هیچ برگى فرو نمى‏‌افتد مگر [اینکه] آن را مى‏‌داند و هیچ دانه‏‌اى در تاریکی‌هاى زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است." / سوره انعام، آیه ۵۹


شاید در ظاهر، موضوع ساده‌ای باشد اما غافل از اینکه مرز باریکی بین توحید و شرک هست که روزانه، عمدا یا سهوا به آن قائلیم و خود را بدشانس و بدون اقبال می‌دانیم!


والسلام علی من التبع الهدی»


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها